loading...

silhouette

خسته نشدی از اینکه خودت رو کوچیک کنی؟ خسته نشدی از اینکه به بی‌دردسرترین نسخه‌ی خودت تبدیل بشی، انقدر توی خودت جمع بشی که داخل قلب یکی جا بشی؟ شاید اون قلب اصلا...

بازدید : 5
شنبه 17 اسفند 1403 زمان : 22:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

silhouette

خسته نشدی از اینکه خودت رو کوچیک کنی؟ خسته نشدی از اینکه به بی‌دردسرترین نسخه‌ی خودت تبدیل بشی، انقدر توی خودت جمع بشی که داخل قلب یکی جا بشی؟ شاید اون قلب اصلا برای تو نیست، تا حالا بهش فکر کردی؟

آره فکر کردم. هرروز، با شنیدن هر نت و خوندن هر کلمه بهش فکر کردم. بهت فکر کردم. داستان عاشقانه‌ای رو از هیچ بساز ببر بالا فقط تا به خودت ثابت کنی ممکنه که کسی یه روز تو رو انتخاب کنه برای دوست داشتن. برای اهلی کردن.

~~~

بچه که بودی همه چیز یه ماجراجویی جدید بود‌. وقتی توی محوطه دانشگاهم یه سایه‌ی کمرنگ از اون بچه‌ هست. همونی که دفترچه ایده‌هاش رو با خودش همه جا می‌برد که شاید یه ایده برای کتابش بهش الهام بشه. دارم سعی می‌کنم بیشتر بالا رو نگاه کنم. تخیل زیادی دارم ولی هنوز کمه برای به زندگی ادامه دادن توی این دنیا‌.

دارم خود قبلیم رو از اول پیدا می‌کنم. از هیچی میسازمش چون even statues crumble if they are made to wait و من قبلی مدت‌ها منتظر بوده. آیا الان دیگه می‌تونیم نفس بکشیم؟ الان دیگه می‌تونیم فکر کنیم؟ وقتشه که بیام بیرون و بال بزنم؟

~~~

متوجه شدم که همه‌ش منتظرم. منتظر بودم پیداش کنم، منتظر بودم ببینمش و بغلش کنم، الان هم منتظرم. نمی‌فهمم چی توی ذهنش می‌گذره و چیزهایی که نمی‌فهمم دیوونه‌م می‌کنن. بزرگترین اشکالم همینه. پاشنه آشیلم همیشه این بوده که جذب چیزی می‌شدم که نمی‌تونم بفهمم، نه چیزی که می‌تونم. ممکنه بهم بگه اصلا شاید چیزی برای فهمیدن وجود نداره، ولی همین فکر احتمال بودنش... دیوونه‌م می‌کنه.

منتظر بهارم.

~~~~

عاشق کتابخونه مرکزی شدم. کی به کیه، این هفته بیشتر می‌رم.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 37
  • بازدید کننده امروز : 34
  • باردید دیروز : 145
  • بازدید کننده دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 228
  • بازدید ماه : 303
  • بازدید سال : 1977
  • بازدید کلی : 27633
  • کدهای اختصاصی